موضوع انشا: کشور خارج کجاست؟
امتحان ثلث آخر
نام و نام خانوادگي: سیروان مقدم ( م . ن )
کلاس: دوم ب
دبستان: ولايت فقيه
نام معلم: آيت الله جنتي
مملکت خارج جايي است که همه در آن با ناموس همديگر کار دارند در حالي که در مملکت ما چند نفر با ناموس همه کار دارند
کشور خارج جايي است که رييس جمهورشان بيشتر از يک دست لباس دارد بس که تشريفاتي و مرفه است ! تازه در خارج کراوات هم مي زنند که همه مي دانند يک جور فلش و علامت راهنماي رو به پايين است، خجالت هم نمي کشند بي تربيت هاي بي خانواده - همش اونجا را نشون ميدن
خارجي ها همه غرب زده هستند بي همه چيز ها !! مردم خارج، هميشه مست هستند و دائم به هم مي گويند: يو آر ... !! اما در اينجا ما هميشه در حال احوال پرسي از خانواده ی طرف مقابل هستيم - مثلا سلام به حاج خانوم برسانيد - دختر خانومتون خوبه ـ آبجي خانوم اينجان يا رفتن شمال - خيلي خانومن و باشخصيت - بس که مودب و بافرهنگيم
ما در ايران خيلي خيلي همه چيز داريم ! نان، مسکن و حتي به روايتي آزادي ! اما فرق اصلي ما در اين است که خودمان مي گوييم اين ها را نداريم از بس کوريم و نمي بينيم، ولي مقاماتمان مي گويند داريد ! و ما از بس که نفهم هستيم، اصرار مي کنيم و مي گوييم پس کو ؟!!! آن وقت آنها مجبور مي شوند گشت درست کنند و به زور به ما حالي کنند که ايناهاش !!!!! در خارج اما اينطوري نيست بس که آنها بي منطق هستند
خارج جاي عقب افتاده اي است که گشت اصلا ندارد ! آن ها براي لاک زدن جريمه نمي شوند! در خارج هنوز نفهميده اند که رنگ سياه مناسب تابستان است و رنگ سبز اصلا ممنوعه ! خارجي ها بس که دين و اعتقاد ضعيفي دارند، با ديدن موي نامحرم، هيچ چيزيشان نمي شود !! اما ما اگر يک تار مو ببينيم، دچار لرزش مي شويم و يه جورايي هيري ويري ميشيم ! ما در اينجا وقتي مو يا چیزي ديگه از زن ها ببينيم جنب (جنوب) ميشيم بس که محکم است اين اعتقاداتمان - ولي در کشور خارجي ها اصلا نه جنوب ميشن نه شمال، حتي شرق و غرب هم نمي شن
خارجي ها فکر مي کنند ما در جنگ جهاني هستيم چون کوپن داريم و سهميه بندي ! آنها وقتي جنگ جهاني مي کردند همه چيزشان سهميه بندي بود ! ما هميشه در حال جنگ جهاني هستيم ! بس که رئيس جمهورها و رهبرمان منتخب ما هستندآنجا، کشيش ها و پاپ، حوزه ی علميه ندارند بس که بي فرهنگ هستند ! خارجي ها بس که بي دين و کافر هستند، نمي دانند ازدواج از نوع موقت چيست و نمي فهمند که صيغه يعني اصل زندگی
خارجي ها بس که سوسول هستند مي گويند مرد با زن برابر است و هيچ استاد پاک و مطهري نبوده که بهشان بگويد نخير ! هر 4 تا زن مي شود يک مرد !!! ما استاد پاک و مطهرو شير پاک خورده اي داريم که استاد اخلاق است و پسرش هم براي نشان دادن اصل و نسب پدرش، در مجلس به يکي ديگر گفت: فيوز !!! البته او قبل از فيوز يک پ ) هم گذاشت که ما نفهميديم چرا.
آن ها بس که بي فرهنگ هستند !! در کليسا با کفش مي روند و عود روشن مي کنند، در حالي که همه مي دانند لذت حرف زدن با خدا در بوي جوراب مخلوط با گلاب است و دعا زود مستجاب ميشه.
آن ها تمام شعرهاي مذهبي خود را با آهنگ مي خوانند، بس که الاغ اند، در حالي که وقتي آدم با خدا حرف مي زند، اجازه ندارد شاد باشد ! خدا خيلي ترسناک است و هيچ کس جز ايراني ها نمي داند اين را
ما قطب جهان اسلاميم در حالي که خارج در جهان اسلام هيچ چيز نيست ! ما ميدان آزادي داريم ولي خارجي ها فقط مجسمه ی آزادي دارند !!! و هر بچه اي مي داند که اصلا مجسمه يعني هيچ کاره ! پس ما آزادي داريم ولي خارجي ها ندارند، خاک تو سرشون
آن ها خواننده هايي دارند که همش اعتراض مي کنند بس که بي ادب اند، در حالي که خواننده هاي ما مي خوانند همه چي آرومه، بس که هنرمندهاي مودبي هستند
آن ها بس که به بزرگترشان احترام نمي گذارند، هيچ وقت آل پاچينو و جرج کلوني و آنجلينا جولي را نمي فرستند دست بوس اسقف و پاپ تا بلکه عبرت بگيرند و کار بد نکنند در فيلم ها. فيلم هاي ما در ايران هيچ وقت پايان غمگين ندارد بس که ما شاديم، ولي خارجي ها همه افسرده هستند و همه اش در فيلم ها در حال خون ريزي و کارهاي بد بد ! در حالي که همه مي دانند لذت هر فيلمي به عروسي انتهاي آن است
ما در ايران تعداد صندلي هاي دانشگاه هايمان از متقاضي ها بيشتر است، بس که علم داريم ! آن ها بس که سوسول هستند هر 4 سال يک نفر مي شود همه کاره مملکتشان، ولي ما هميشه گفته ايم که حرف مرد يکي است و هيچ کس عوض نمي شود، نمونه اش هم رهبر عزيزمان ولايت مطلق فقيه. حتي اونا امام زمان و چاه جمکران ندارن. تازه، آقا چند وقت پيش رفت قم شد امام زمان تا چشم کشور خارجي ها کور بشه. اسپند دونه دونه اسپند صد و سي دونه، بترکه چشم حسود
ما در ايران خانواده ی خود را خيلي دوست داريم و هر وقت کاره اي شديم، تمام فک و فاميل خود را مي کنيم مدير، و فوري هم وام زياد بدون بهره بهشون ميديم و حتي بعضي وقتا ميگيم اصلا قسط ندين، چون تو کتاب آسماني ما نوشته صله ی رحم بکنيم فاميلا را. ولي تو کتاب اونا اين چيزا نوشته نشده ! اما آن ها چون بنيان خانواده قوي ندارند، اين کارها را بلد نيستند
ما از اين انشاء نتيجه مي گيريم که خارج خيلي جاي بدي است ! خارج جايي است که همه آدم ها در آن ايدز دارند و نماز نمي خوانند