۱۳۹۴ خرداد ۱۸, دوشنبه

نامه یک مرد ایرانی به زن هموطنش

نامه یک مرد ایرانی به زن هموطنش
در جوابیه به : نامه یک زن ایرانی به مرد هموطنش
.
پیاده از کنارم گذشتی و اخمت سهم نگاه مشتاق من بود و لبخندت نصیب آنکه سواره بود
سواره از کنارم گذشتی و مرا اصلاً ندیدی و کرشمه ات را به آنی ارزانی دادی که قیمت ماشینش از خونبهای من بیشتر بود...
در صف نان صدای لطیفت نانوای خسته را به وجد آورد و نوبتم را گرفتی و بروی خودت هم نیاوردی
زیر باران خیلی قبلتر از تو منتظر تاکسی بودم اما ماشین که آمد آب گل آلود را بر من پاشید و جلوی تو ایستاد
در تاکسی که نشستم آرزو کردم کنارم ننشینی تا اگر ماشین تکانی خورد و به تو خوردم حیوان خطابم نکنی در جواب عذرخواهیم
در اتوبوس بین ما نرده آهنی بود، جایم را اگر به تو تعارف میکردم میگفتی یا دیوانه است یا مرض دارد
در سینما، دیدم که تهمینه میلانی تمام مردان را شیطان تصویر کرده، کفرم درآمد، نیکی کریمی جیغ زد وگفتم زهرمار
دعوا که کردم، او که میدانست مادر و خواهرم را بیشتر از خودم دوست دارم به آنها ناسزا گفت تا بیشتر بسوزم
آزادی ات را صاحبان قدرت گرفتند، همانان که از قدرت ثروت اندوختند و تو که مدل ماشین پسرانشان را میدیدی دست و پایت شل میشد
من ازدواج نکردم چون تو چشم و همچشمی داشتی و به انگشتر سه میلیونی نظر داشتی، تازه این فقط یک حلقه بود از زنجیر خواسته هایت
صفت ترشیده را اولین بار از خودت شنیدم، کوچکتر بودی یادت هست میگفتی معلم ریاضیتان شوهر نکرده، گفتی ترشیده!ا
عاشق که شدم تلفنم را قطع میکردی و بهانه ات حضور میهمانهایتان بود
عاشق که شدی، فردا که مادر میشوی را ندیدی؟ دلت نمیخواهد همسر پسرت را بپسندی؟ تو و مادرم یکید
من باید اضافه کاری کنم تا تو در هر میهمانی لباسی جدید بپوشی تا به تو بگویند خوش تیپ
من باید شبها هم کار بکنم تا تو سفره ات رنگین باشد و به تو بگویند کدبانو
خسته از اضافه کاری برگشتم و گفتی پوشک بچه را عوض کن من ناخنهایم را تازه لاک زده ام
وقتی خواستی طلاق بگیری، گفتند بچه مال پدر است، من نگفتم، همان دینی گفت که تو برایش از پس اندازمان سفره ابوالفضل می انداختی و یکهو خواب میدی که باید به حج بروی، آنهم در اوج گرفتاریمان
.آری، اینچنین است خواهر من! رفتارهای زشت ما از پس هم می آیند.
تو چنان کردی که خشم در دل من ها کاشتی و
من ها شکستند و بسته به صبرشان دو فوج شدند
آنان که ضعیفتر بودند خرد شدند و خشمشان کینه شد و کینه شان عقده و در هر کوی و برزن و بازار از هر اندک قدرت خود نهایت سوء استفاده را کردند و بر تو تاختند
اما آنان که یا قویتر بودند یا از تو ها کمتر زخم خوردند، خشمشان هم کمتر بود و کینه هاشان نیز. اینان هنوز چشم امید دارند به دیدن رفتارهایی بهتر از تو ها و من ها و در غایت امر: ما ها! اینان مرد هموطن تواند و برآنند که نیک بمانند
خوشحالم حالا که میخواهی تغییر کنی ، من هم برآنم که بهتر باشم و شادتر باشیم در کنار هم، من و تو ای هموطن،
مایی بهتر برای فردایی بهتر

۱۳۹۴ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

من یک مسلمان هستم. چرا باید به فکر مسیحی شدن باشم؟

سوال: من یک مسلمان هستم. چرا باید به فکر مسیحی شدن باشم؟


جواب: 

به احتمال قوی جالب ترین جنبۀ ارتباط اسلام و مسیحیت آن چیزی است که قرآن در بارۀ عیسی مسیح میگوید.
مطابق قرآن، الله عیسی را فرستاد و او را با روح القدس حمایت نمود (سوره 87:2)،
الله عیسی را متعالی ساخت (سوره 253:2)،
 عیسی پاک و بدون گناه بود (سوره 46:3 ؛ 85:6 ؛ 19:19)،
 عیسی از مردگان برخیزانیده شد (سوره 33:19-34)،
 الله به عیسی فرمود تا مذهبی تأسیس نماید (سوره 13:42)،
و اینکه عیسی به بهشت بُرده شد (سوره 157:4-158).
در نتیجه، مسلمانان مؤمن باید با تعالیم عیسی مسیح آشنائی داشته و او را متابعت کنند (سوره 48:3-49 ؛ 46:5).
تعالیم عیسی مسیح توسط شاگردانش در اناجیل به جزئیات به رشتۀ تحریر درآمده اند.

قرآن، در سوره 111:5 می گوید که شاگردان تحت الهام روح القدس به عیسی و پیغام او ایمان آوردند.
 سوره 6:61 و 14 عیسی و شاگردانش را به عنوان معاونین الله معرفی می کند.
بنابر این، شاگردان عیسی به عنوان معاونین الله کلام مسیح را به دقت تمام به رشتۀ تحریر درآوردند.
 قرآن به مسلمانان تعلیم می دهد که تورات و اناجیل را احترام نموده پیروی کنند (سوره 44:5-48).
اگر عیسی مسیح پاک و بی گناه بود، پس همۀ تعالیم او حقیقت دارد.
و اگر شاگردان مسیح معاونین الله بودند، پس آنچه را از مسیح و تعالیمش به رشتۀ تحریر درآورده اند دقیق و صحیح می باشد.

الله، از طریق محمّد، مسلمانان را در قرآن تعلیم می دهد تا انجیل را بخوانند. الله اینچنین تعلیمی نمی داد اگر اناجیل تحریف شده بودند.

با توجه به مندرجات در قرآن نسخه های موجود از انجیل در زمان محمّد صحّت داشته و مورد تأئید الله بوده اند.
امروزه هزاران نسخه از اناجیل یافت شده اند که قدمت تعدادی از آنان به 450 سال پیش از زمان محمّد می رسد.
مقایسۀ نسخه های بدست آمده از انجیل که قدمت آنها به قبل از محمّد ( زمان محمّد ) و بعد از محمّد می رسد نشان می دهد که همه (بدون استثناء) دقیقاً با یکدیگر مطابقت دارند. پس هیچ دلیل قانع کننده ای مبنی بر تحریف اناجیل وجود ندارد.
بنابراین میتوان اطمینان داشت که همۀ تعالیم مسیح حقیقت است، همۀ آنها بدقت در اناجیل ثبت شده اند، و الله اناجیل را حفاظت کرده است.

در بارۀ مسیح چه چیزهائی در اناجیل مرقوم است؟


در یوحنا 6:14 عیسی اعلام نمود: "من راه و راستی و حیات هستم.
هیچکس جز بوسیلۀ من نزد پدر نمی آید." عیسی مسیح تعلیم داد که او تنها راه رسیدن به خداست.
 در متی 19:20 او فرمود که مصلوب شده، به قتل خواهد رسید، و روز سوم از مُردگان قیام خواهد کرد.
این وقایع چنانکه مسیح فرموده بود رُخ داد و در اناجیل ثبت شد (متی باب های 27 و 28؛ مرقس باب های 15 و 16؛ لوقا باب های 23 و 24؛ یوحنا باب های 19-21).
چرا عیسی، این پیغمبر بزرگ خدا، می بایستی اجازه دهد او را به قتل رسانند؟
چرا اصلاً لازم بود الله اجازه دهد این اتفاق بیفتد؟
عیسی گفت: "کسی مُحبتِ بزرگتر از این ندارد که جان خود را بجهت دوستان خود بدهد." (یوحنا 13:15) یوحنا 16:3 خاطر نشان می سازد که خدا آنقدر ما را دوست داشت که عیسی را فرستاد تا به جهت ما جان خود را فدا کند.

چرا ما احتیاج داریم عیسی مسیح جان خود را به جهت ما بدهد؟


تفاوت اصلی اسلام و مسیحیت در همین نکته است.
اسلام تعلیم می دهد که الله ما را بر اساس سنگینی وزنۀ اعمال خوب و بدمان داوری خواهد کرد.
ولی تعلیم مسیحیت این است که هیچکس قادر نیست آنقدر اعمال نیکو انجام دهد که بر اعمال بدش سبقت جسته او را به بهشت ببرد.
حتی اگر انسان (به فرض محال) اعمال بدش را تحت پوشش اعمال نیکش قرار دهد، خدا همچنان قدوس، پاک، و عاری از گناه است به طوری که حتی یک گناه را تحمل نخواهد کرد.
یعنی حتی یک گناه کافی است که آن خدای قدوس ما را از رسیدن به بهشت باز دارد. الله، اگر کامل و مقدس است، نمی تواند متحمل حتی یک ناپاکی در بهشت شود.
بنظر می رسد که این حقیقت هیچ امیدی برای ما بجا نمی گذارد جز سپری کردن ابدیت در جهنم! قدوسیت الله ایجاب می کند که گناه را برای تمام ابدیت محکوم و داوری نماید.
به همین دلیل لازم بود عیسی مسیح قربانی گناه ما بشود.

مطابق قرآن، عیسی مسیح عاری از گناه بود.


چگونه ممکن است که یک انسان در همۀ طول عمرش مرتکب حتی یک گناه نشود؟
در واقع، این غیر ممکن است. پس مسیح چگونه بی گناه بود؟
عیسی مسیح وجودی بیش از یک انسان بود. خود عیسی مسیح ادعا نمود که خداست (یوحنا 30:10).
عیسی مسیح ادعا نمود که همان خدای تورات (عهد عتیق) است (یوجنا 58:8).
اناجیل بطور واضح تعلیم می دهند که عیسی مسیح خدای مجسّم است؛ یعنی خدا در قالب جسم (یوحنا 1:1 ، 14).
خدا می دانست که همۀ ما گناه کرده ایم و نمی توانیم وارد بهشت شویم.
خدا می دانست که تنها راه برای آمرزش گناهان ما این بود که جریمۀ گناهان ما پرداخت شود.
و خدا می دانست که تنها او قادر بود این قیمت گزاف را بپردازد.
به همین خاطر خدا انسان شد (عیسی مسیح)، بی گناه زیست نمود (سوره 46:3؛ 85:6؛ 19:19)،
پیغامی عاری از خطا تعلیم داد، و برای ما مُرد تا جریمۀ گناهان ما را ادا کند.
خدا به این عمل مبادرت ورزید چون ما را دوست داشت و می خواست ما ابدیت را در بهشت با او صرف کنیم.

همۀ اینها چه مفهومی برای شما دارند؟


عیسی قربانی کامل گناهان ما است.
خدا بخشش و نجات را به ما هدیه می دهد اگر ما به سادگی آن را بپذیریم (یوحنا 12:1)و ایمان آوریم که عیسی همان نجات دهنده ای است که به مانند یک دوست جان خود را برای ما فدا کرد.
اگر شما به عیسی مسیح به عنوان نجات دهندۀ خویش اعتماد کنید، او شما را اطمینان خواهد بخشید که برای تمام ابدیت دارای حیات جاودانی در بهشت هستید.
خدا گناهان شما را خواهد بخشید، باطن شما را پاک خواهد کرد، روح شما را تازه خواهد ساخت، به شما حیات پرثمر در این جهان، و حیات جاودان در جهان آینده خواهد بخشید.
چگونه می توان چنین هدیۀ با ارزشی را رد کرد؟ چگونه می توان به خدائی که ما را محبت نمود و جان خود را در راه ما فدا نمود پُشت کرد؟

اگر شما مطمئن نیستید به چه چیزی ایمان دارید، شما را دعوت می کنیم که در دعا به خدا بگوئید:

"خدایا، مرا کمک کن تا حقیقت را بیابم. مرا یاری فرما تا تعلیم و اعتقادات غلط را تشخیص دهم. مرا کمک کن تا راه صحیح نجات را بشناسم." خدا همواره چنین دعائی را جواب می دهد.

اگر شما مایلید که عیسی مسیح را به عنوان نجات دهندۀ شخصی خود بپذیرید، به سادگی با او صحبت کنید.

در سکوت و یا با صدای بلند به او بگوئید که شما می خواهید هدیۀ نجات در مسیح را از او بپذیرید.

اگر می خواهید دعا کنید، میتوانید بگوئید:

"خدایا، برای محبتی که نسبت به من داری ممنونم.
متشکرم که جان خود را برای من قربانی کردی.
برای نجاتی که برای من تدارک دیدی ممنونم.
هدیۀ نجات در عیسی مسیح را با ایمان می پذیرم 
و به او به عنوان نجات دهنده ام اعتماد می کنم.
تو را دوست دارم و خود را به تو تسلیم می کنم."

آیا با مطالعۀ این مطالب تصمیم گرفتید تا با ایمان مسیح را در 


قلب خود بپذیرید؟